رویداد

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

بهترین ماه

01 مرداد 1402 توسط زهرا صفر نژاد

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟

یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟

 نظر دهید »

حکایت من

17 آبان 1396 توسط زهرا صفر نژاد

 گرباهمه ای چو بی منی, بی همه ای

                                    ور بی همه ای, چو با منی با همه ای

گاهی اوقات خیلی کم میاری  جوری که با خودت میگی چرا تموم نمیشه؟؟؟ چرا تموم نمیشم؟؟؟ گاهی اوقات ته قلبت میگی خدایا واقعا هستی؟؟؟ اگر آره پس چرا من نمیبینمت؟؟؟ یعنی اونقدر بد شدم که منو یادت رفته…؟ خیلی جاها دنبالت گشتم هزار بار ناامید شدم از پیدا کردنت جوری که میخاستم منکر وجودیتت بشم!!!اما نمیدونم چرا نتونستم. انگار یک چیزی از یک جایی منو مجبور به گشتن دوباره وادار میکرد.پس دوباره گشتم تا اینکه بازم همون جای همیشگی  پیدات کردم.ته قلبم…. جایی که فکرمیکردم پراز گناه,پراز سیاهی… اما یک ندا… یک صدا… یک دعا نمیدونم چی منو برگردوند…برگردوندپیش خودت که بفهمم هستی… هستم… بفهمم که وقتی با توام کاملم…پرم… پرم از خوبی,مهربانی…دوست داشتن و دوست داشته شدن

حضورت این باور به من میده که من قدرتمندم حتی اگر وسط بدترین طوفان مشکلات باشم. خدایا شکرت که هستی…

با تموم وجودم میگم که :

خددددااااییییااااااا ششکککررررتتتتت

 نظر دهید »

اثبات خدا

13 آبان 1396 توسط زهرا صفر نژاد

دانشجویی سر کلاسه فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.

استاد پرسید : آیا دراین کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باش ؟ کسی پاسخ نداد .

استاد دوباره پرسید : آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد .

استاد برای سومین بار پرسید : آیا دراین کلاس کسی هست که خدارا دیده باشد؟ برای سومین بارهم کسی

پاسخ نداد.استاد با قاطعیت گفت : بااین وصف خدا وجود ندارد .

دانشجو به هیچ وجه با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجواز جایش بر خواست و از هم کلاسی هایش پرسید: آیا دراین کلاس کسی هست که صدای مغز استاد راشنیده باشد؟ همه سکوت کردند.

آیا دراین کلاس کسی هست که  مغز استاد رالمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.

آیا دراین کلاس کسی هست که مغز استاد رادیده باشد؟ وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد دانشجوچنین نتیجه گرفت که استادشان مغز ندارد…..

 

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رویداد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس